چگونه فرزندان را به مدرسه بفرستیم؟
زندگی از آغاز تا پایان با قبول مسئولیت هایی همراه است که در هر مقطعی از زندگی متفاوتند. مثلاً در نوزادی حفظ تعادل با محیط و ادامه ی بقا مهم ترین مسئولیت فرد است و البته سهم مراقبین برای فراهم کردن بهترین شرایط محیطی، بسیارحیاتی
نویسنده: دکتر شکوفه موسوی
زندگی از آغاز تا پایان با قبول مسئولیت هایی همراه است که در هر مقطعی از زندگی متفاوتند. مثلاً در نوزادی حفظ تعادل با محیط و ادامه ی بقا مهم ترین مسئولیت فرد است و البته سهم مراقبین برای فراهم کردن بهترین شرایط محیطی، بسیارحیاتی است. هر چه زندگی به پیش می رود، نوع وظایف فرد و نوع مراقبت های محیطی تغییر می کند. اما آن چه همیشه ثابت است، مسئول بودن در مقابل حیات خود و لزوم کمک گرفتن از دیگران است. هر چه فرد رشد می کند این رابطه ی کمک گرفتن و کمک رساندن، دو سویه می شود.
به مدرسه رفتن و درس خواندن هم یکی دیگر از مسئولیت های فرد است. برای انجام این مسئولیت کودک باید ساعاتی از خانه دور شود و جدایی از مراقبین اصلی مثل مادر و پدر را تحمل کند و در میط جدیدی به سر ببرد. به هر حال تجربه ی آسانی نیست. کودکی که در خانه آزادی عمل زیادی داشته، دراز می کشیده، لم می داده، سر یخچال می رفته، بازی و سروصدا می کرده، حالا، روزی چند ساعت باید قوانین دیگری را از سوی افراد غریبه بپذیرد و انجام بدهد. او در این چند ساعت باید رفتار خاصی داشته باشد. مثلاً در کلاس چیزی نخورد، برای حرف زدن اجازه بگیرد، موقع درس دادن هم، ساکت باشد و توجه کند، سروصدا نکند، در کلاس درس با معلم و هم کلاسی هایش مدارا کند و در ساعات غیرکلاس، با تمام بچه های مدرسه و بقیه مربیان آموزشی مثل ناظم، معلم ورزش، مشاور و مدیر مدرسه رابطه برقرار کند. آنچه باعث می شود او بتواند در انجام این تکالیف سخت موفق شود، همان نیاز به برقراری ارتباط با هم سن و سال ها، میل به بازی کردن و لذت بردن از ارتباط با جمع، و نیز تمایل به رشد توانایی هایی مثل خواندن، نوشتن، محاسبه کردن و... است.
والدین باید کودکان شان را به رفتارهای درست تشویق کنند تا باعث رشد ظرفیت های آنان شود. در این مسیر، به تدریج والدین فرصت کافی پیدا می کنند که طرز نگرش و باورهای درست را در فرزندان شان رشد دهند. این نگرش را در کودکان ایجاد کنند که مدرسه موقعیتی وسیع برای پایه گذاری دوستی ها، کسب مهارت ها، لذت بردن از بازی ها و هم چنین احساس رضایت از تلاش هاست. باید مدرسه را با همه ی ظرفیت هایش به فرزندان معرفی کنند و به او کمک کنند تا بیشترین استفاده و لذت را از مدرسه ببرد و کمترین ضرر یا خستگی را حس کند. در این صورت عملکرد درستی در ترغیب کردن فرزندشان برای به مدرسه رفتن داشته اند. در این جا یک مثال کارکردی خوبی وجود دارد، ما می دانیم که حتی برای تهیه ی سالاد که به ظاهر از آسان ترین غذاهاست، باید زحمت بکشیم و پول بپردازیم، اما از خوردنش می توانیم لذت ببریم و استفاده کنیم. این فرمول مهمی برای تمام مراحل زندگی است. لذت و استفاده ای که می بریم باید بیشتر یا مساوی با زحمت و هزینه ای باشد که صرف می کنیم. به عنوان مثال لذت مدرسه رفتن برای فرزندمان باید از زحمتی که برایش می کشد بیشتر باشد.
در واقع والدینی در ترغیب فرزندانشان به مدرسه رفتن موفق اند که به آن ها کمک می کنند از همه ی ظرفیت های خود، مثل دوست یابی، یادگیری از هم سن و سال ها، بازی کردن، ابراز وجود کردن و... استفاده کنند. اما اگر فقط بر درس خواندن و بدتر از آن نمره گرفتن تأکید شود، بسیاری از فرصت ها را از فرزندشان می گیرند و آن چه می ماند، تحمل یک نظم سخت در محیط مدرسه، رقابت بر سر هر نیم نمره، وحشت از شکست خوردن خود و پیروزی دیگران است. این روند باعث از دست رفتن همه ی آن تجربیاتی می شود که می توانست برای دانش آموزان بسیار لذت بخش و مفید باشد.
منبع مقاله :
موسوی، شکوفه؛ (1386) موفقیت تحصیلی: نقش والدین در تحصیل فرزندان، تهران: نشر قطره، چاپ پنجم
مقالات مرتبط
تازه های مقالات
ارسال نظر
در ارسال نظر شما خطایی رخ داده است
کاربر گرامی، ضمن تشکر از شما نظر شما با موفقیت ثبت گردید. و پس از تائید در فهرست نظرات نمایش داده می شود
نام :
ایمیل :
نظرات کاربران
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}